در میان شلوغی های شهر داکا، زیارتگاههای صوفیان یا مزارات - مقبرههای رهبران معنوی صوفی که از قرن دوازدهم در این کشور ساکن بودهاند – بی شماری در این شهر وجود دارد. مکانهایی که مردان و زنان در آنجا دور هم جمع میشوند تا لحظاتی از آرامش را در زندگی ناآرام خود بیابند.
صوفیان سابقه ای طولانی در این منطقه دارند و بنگال را قبل از فتح بختیار خلجی در سال 1203 م با اندیشه و عمل اسلامی مرتبط کردند. در قرن دوازدهم م، تعداد زیادی از گروه های ترک زبان آسیای مرکزی با فرار از گرفتار شدن در پیشروی مغول ها، به فلات ایران و بیش از آن به هند سرازیر شدند. این ترکهای مهاجر، اغلب خود را در اطراف رهبران صوفی جمعکردند و با ورود به بنگال، شاگردان و پیروان بسیاری را جذب نمودند. از این زمان، تصوف نقش مهمی در سنت های اسلامی ترکیبی بنگال ایفا کرده است و همچنان در بافت اجتماعی و فرهنگی بنگلادش رسوب دارد و علیرغم گرایش فزاینده به سوی ارتدکس اسلامی، در این کشور همچنان تداوم حیات می دهد. اگرچه تصور میشود تصوف اساساً در روستاها وجود دارد، ولی بسیاری از رهبران صوفی قبلی به داکا راه یافتند و میراث آنها در سطح و گستره این شهر باقی مانده است. بهویژه در میان پیروان بسیاری از پیرهای برجسته که همچنان به فعالیتهای اجتماعی و نفوذ سیاسی قابل توجه خود ادامه میدهند.
بارزترین حضور تصوف در بنگلادش ذیل نقش پیر خود را نشان می دهد.تصوف یک سنت باطنی است و اعمال و سنت های عرفانی آن از مرشد ها ،راهنماهای معنوی که معمولاً در بنگلادش به عنوان پیر شناخته می شوند به شاگردان آنها یعنی مریدان، منتقل می شود. نقش پیر، هدایت و راهنمایی شاگردانش در طریقت صوفیانه است.
یک بار با یکی از دوستانم در باره پدر پدربزرگ او صحبت می کردم که اولین کسی بود که در خانواده وی صوفی شده بود. خانواده او از پاتان های افغانستان هستند و در شهر کوشتیای بنگلادش سکونت دارند. او می گفت روزی پدر پدربزرگش با راهنمایی پیر حضرت ابوظهیر تصمیم گرفت تمام دارایی مادی خود را رها کرده و راه معنوی خدا را طی کند. اعتقادات خانواده او از همین جا سرچشمه می گیرد. پس از مرگ پدر پدربزرگش، پسر کوچکترش که در آن زمان دانشجوی جانورشناسی دانشگاه داکا بود، بر اساس احساسی که از یک الهام یافته بود، بلافاصله تحصیلات خود را رها کرد و در شهر کوشتیا پیر شد. جایی که او همچنان به راهنمایی مریدان خود ادامه می دهد. این دوست من بر اهمیت این برخورد با پیر تاکید کرد و گفت: «در راه معنوی خدا باید پیر داشته باشید و بدون او نمی شود طی طریق کرد.»
پدر شفیقالعالم، روزنامهنگار برجسته بنگلادشی نیز از طریق رابطهاش با پیری از هند به تصوف کشیده شد. پدرش می گفت که او و پیرش مثل برادر هستند و پیرش همیشه بر اهمیت آموزش برای مریدانش تاکید میکرد و آنها را تشویق به تحصیل، رفتن به خارج و گرفتن مدرک دکترا می نمود. پدرش هر سال، پول پسانداز میکرد تا با اتوبوس به کلکته هند برود و در گردهمایی پیرش که هر سال در فوریه یا مارس برگزار میشد، شرکت کند. آقای شفیق تأکید می کرد که تصوف: « تمرین معمولی نیست. شما به نزد پیری می روید و او به شما دعا می کند تا مطالعه کنید... برخی از مردم به راهنمایی نیاز دارند و داشتن پیر نیز یک برادری قوی میان او و پیرش فراهم می کند.»
پیرها نقش مهمی در جامعه و سیاست بنگلادش دارند و با ثروت خود و همچنین قدرت معنوی که دارند صاحب نفوذ هستند. از نظر تاریخی، زمانی که حاکمان خود را از نظر سیاسی تثبیت کردند، فعالانه به دنبال کسب مشروعیت از قدیسان قدرتمند بودند. در سال 1342 هنگامی که سلطان شمس الدین الیاس شاه، سلسله الیاس شاهی را تأسیس کرد، به برکت یکی از قدیس های نامی از سلسله چشتی این کار را انجام داد.
هم اکنون تصوف در مزارهای بیشمار پایتخت ( داکا) به حیات خود ادامه می دهد و مردم در تمام طول روز در رفت و آمد به آنها هستند. آنان برای حل مشکلات مختلف زندگی خود دعا میکنند و در میان شهری که هرگز آرام نمیشود، در جستجوی لحظه آرامش هستند. البته اکثر مردمی که از این مزارها بازدید می کنند خود را تابع هیچ سنت صوفیانه یا مرید هیچ پیر خاصی نمی دانند. آنها صرفاً به قدرت مقدسینی که در این مقبره ها خوابیده اند اعتقاد دارند تا مشکلات آنها را حل کنند. عصرها مردم بصورت انبوه به مزارها می آیند تا احساس جمعی خوبی داشته باشند و از غذاهایی که خادمان مزارها به طور روزانه تهیه می کنند، بخورند. پیر دادگاه عالی داکا در مجاورت دادگاه عالی کشور، یکی از این نمونه ها است. ساکنان اطراف این مزار معتقدند که اینجا آرامگاه شاه خواجه شرف الدین چشتی است که در سال 1590 میلادی مدفون شده و از هند به این مکان سفر کرده بود. این مزار، با کاشی کاری های زیبای خود، نمای ورودی خیره کننده ای به ساختمان دیوان عالی به سبک رنسانس داده است و معنویت آن در تضاد با رفتار متاثر از قانون و نظم در هنگام ورود به محوطه دادگاه است. مرد میانسالی که نزدیک ورودی مزار، چای و بیسکویت میفروخت، می گفت که احساس میکند مزار با مسجد بسیار متفاوت است. زیرا مردم میتوانند هر زمان که بخواهند به آن رفت و آمد کنند. او همچنین می گفت: "در اینجا زمان مشخصی برای نماز خواندن وجود ندارد و همه، هندو، مسلمان و حتی خارجی به اینجا می آیند." گمان می رود این اولین مزار صوفیانه در شهر داکا باشد و در دهه 1970 ،یک مرکز فعالیت، به ویژه برای پیروان نورا پاگلا، قدیس صوفی نیمه برهنه مشهور بود. اکنون اینجا فضا بسیار متفاوت است اما همچنان افراد مختلفی را که می خواهند برای شرف الدین دعا کنند، به خود جلب می کند.
در همان نزدیکی، مزار گُلاب شاه ، زیارتگاهی کوچک و با تزئینات زیبا، درست در وسط یکی از شلوغ ترین تقاطع های داکا قرار دارد. ظهر روز چهارشنبه ای، حرم نسبتاً خلوت بود و فقط شماری در اطراف پراکنده بودند و تعدادی از ارادتمندان نماز می خواندند. پسر 15 ساله ای از شهر کوریگرام به من گفت از زمانی که چند سال پیش از والدینش جدا شد و در داکا است، می آید و اینجا نماز می خواند. او گفت: «در حالی که افراد زیادی برای خوردن غذا به اینجا می آیند، من فقط برای دعا به اینجا می آیم.» خانم دیگری که در بیرون مزار نشسته بود، از اینکه اینجا مزار چه کسی است چیزی نمیدانست. اما از شش ماه گذشته بخاطر اینکه در آنجا هر روز یک یا دو بار غذای رایگان میدهند اقامت داشته است. مردم معمولاً در مزارها بخاطر غذا که برای همه فراهم می شود، جمع می شوند.
مزار پیر یمنی در پالتان قدیمی - در پیچ جاده ها به سمت ساختمان های دبیرخانه - به نام شیخ مالک، قدیس صوفی اهل یمن که ظاهراً توسط شاه جلال برای تبلیغ اسلام به داکا فرستاده شده بود، ساخته شده است. در آرامگاه شاه علی بغدادی در میرپور، شامگاه پنجشنبه ذکر و قوالی پر جنب و جوش برگزار می شود که در آن برنامه، مردان، زنان و کودکان همه گرد هم می آیند تا ارادت خود را به او نشان داده و جشن بگیرند.
این مزارها همگی روح تصوف را حفظ می کنند و غذا برای کسانی که به آن نیاز دارند فراهم میکنند. این مکان ها نمایاننده ترکیب مذهبی بنگال هستند. بسیاری از آداب و رسوم اسلامی و هندو را در هم میآمیزند و از مردم همه ادیان و گروه های مختلف استقبال میکنند. حضور زنان در این امامزاده ها بر خلاف غیبت نسبی آنها در بسیاری از فضاهای عمومی دیگر شهر نیز قابل توجه است. اگرچه اسلام در بنگلادش همیشه یک دین کاملاً ترکیبی بوده است، ولی در سالهای اخیر، بسیاری از سنتهای صوفیانه مورد انتقاد قرار گرفتهاند. زیرا تلاشها برای ترویج نسخهای بنیادگراتر از اسلام توسط گروههای خاصی در این کشور تقویت شده است. دوست من از آزار و اذیت ملایمی که بسیاری از صوفیان در بنگلادش با آن روبرو هستند صحبت می کرد و به مثالی اشاره داشت که در آن شاهد بود برخی از معلمان عربی در شهر شونامگانج صدای آواز خواندن در مراسم سنتی عرس را که سالانه برای گرامیداشت سالگرد درگذشت یک قدیس(مولانا) برگزار میشود، خاموش میکردند. او می گفت که بیان تاریخچه خانوادگیاش به دیگران همیشه برای او ترسناک است و تمایل ندارد به جز دوستان نزدیک، در مورد ایمانش با کسی صحبت کند. در این مسیر کار او به مناظرههای بسیاری با افرادی که عقاید و اعمال مذهبی او را مورد انتقاد قرار میدهند، انجامیده است.
گاهی اوقات، این "آزار و اذیت نرم" تبعات شدیدی داشته است. در ژانویه 2020، شریعت سرکار، خواننده محلی، با شکایت یک روحانی اسلامی علیه او به دلیل اینکه وی استدلال می کرد قرآن اجرای موسیقی را ممنوع نکرده است، پرونده ای تشکیل و دستگیر شد. در اواخر همین سال، دو پرونده علیه ریتا دیوان به دلیل "آسیب رساندن به احساسات مذهبی" در حین اجرای یک پالا گان (سرود محلی) تشکیل شد. هر دو پرونده بر اساس مفاد قانون امنیت دیجیتال که اکنون معلق شده، تشکیل گردیده است. اسفبارتر اینکه تعدادی از رهبران و پیروان صوفی در سال های اخیر مانند محمد شهید الله در سال 2016 در راجشاهی و فرهاد حسین چودوری در سال 2017 کشته شدند. ظن این هست که هر دو این پیران صوفی به اتهام بدعت گذاری توسط گروه های تندور اسلام گرا کشته شده اند.
در حالی که شهر داکا به توسعه خود ادامه می دهد و بزرگراه ها، ایستگاه های مترو و آسمان خراش ها با سرعتی خیره کننده ظاهر می شوند، این زیارتگاه های پیران صوفی به عنوان نمادهای ماندگار زیبایی و ثبات در میان طوفان جدیدی از تهاجم به بنیادگرایی مذهبی باقی می مانند. آنها برای همیشه، گواهی بر وجود سنت ها و هویت های مذهبی پر جنب و جوش این منطقه خواهند بود.
(نویسنده: لاله ناز، دانشجوی مطالعات خاورمیانه در دانشگاه کمبریج) " روزنامه دیلی استار داکا، دوشنبه 20 نوامبر 2023 "
نظر شما